جواب کوتاه (میانبر)
راههای زیادی برای کنترل انسانها وجود داره ، نیاز نیست یک فرد سالهای زیادی از عمرش رو صرف تجزیه و تحلیل چگونگی کارکرد مغز بکنه تا بتونه به این مورد رو محقق کنه ، راههای رایج در طول تاریخ شامل دین،اعتقادات و ... بوده اند و خواهند ماند .این کنفرانس رو ببینید:
جواب بلند
با توجه به قانون مور تعداد ترانزیستورهایروی یک تراشه با مساحت ثابت هر دو سال، به طور تقریبی دو برابر میشه ، از طرفی در چند دهه گذشته قدرت محاسباتی به صورت تقریبی در دو سال و نیم یک بار دو برابر شده و پیش بینی میشه تا سال 2050 کل مغز را روی یک کامپیوتر دیجیتالی شبیه سازی کنیم.
اگر به این موضوع علاقه مند هستید کتاب هوش برتر: مسیرها، خطرها، راهبردها آقای نیک بوستروم رو حتما مطالعه کنید.(در واقع بعد از خواندن این کتاب متوجه شدم چقدر تا رسیدن به ابر انسان یا AGI فاصله داریم). در این کتاب راه های مختلفی که میتونه ما رو در رسیدن به AGI کمک کنه بحث شده ، یکی از راههای پیشنهادی آقای نیک بوسترم در کتابشون WHOLE BRAIN EMULATION یا شبیه سازی کامل مغز است.
اما چند سوال ، آیا تعرفه ما از کلمه «خود» مغز ماست ؟ آیا شما ذهنتون را کنترل میکنید یا ذهنتان شما رو ؟آیا منشاء Consciousness ذهن انسان است ؟ چرا ما نمیتوانیم آگاهانه ذهنمان رو کنترل کنیم ؟
سوالات بسیار زیادی در نوروساینس ، نوروفلسفه فقط در مورد «اختیار» وجود داره که هنوز پاسخ داده نشدن . وقتی مطالعه مغز زنده آدم ممکن شد محققین شروع به مشاهده روال های تصمیم گیری در حین رخداشون در مغز کردند و تعدادی از یافته ها تونستند معانی ایی در رابطه با درک ما ازهشیاری به طور کلی در برداشته باشند مثل کاری که توسط بنیامین لیبت طراحی شد. اما این حوزه ها به شدت مشاجره انگیز موندن و هیچ اتفاق نظر بین محقین در مورد معنای اونها و اینکه چه نتایجی می شه گرفته شه ؛ نیست و به همین دلیل نقش دقیق هشیاری در تصمیم گیری مبهم مونده. مطالب زیادی هست که نمیشه در قالب پیام شرح داده شون .
مثلا در مقاله زیر نویسنده در مورد وجود روح متافیزیکی و ذهن فیزیکال صحبت میکنه و میگه چگونه روح « soul» میتونه بر روی تصمیم گیری ذهن تاثیر بگذاره، و برای اثبات نظریه وجود دوالیسم در انسان از نظریه عدم قطعیت هایزنبرگ استفاده میکنه :
Neuroscience, quantum indeterminism and the Cartesian soul
با توجه به مقالاتی از این دست ( نظریه موجود در مقالات، نظر شخصی من ممکنه متفاوت باشه) مرکز آگاهی فقط ذهن نیست.
یه مثال دیگه میتونه این مقاله باشه :
Dualism_(philosophy_of_mind)
هر چند این مقاله بیشتر فیزیک کوانتومی نظری هست تا نروساینس
قابل ذکره که بیشتر دانش ما در حال حاضر درباره نرونها، چگونگی اکتیو شدن اونها از نروساینس بدست اومده
مخلص کلام، اطلاعاتی که از طریق نروساینس در مورد چگونگی کارکرد مغز به ما انتقال داده شده بسیار بسیار کمه و سوالات بزرگ زیادی باقی مانده ، در حال حاضر ما «فقط» یک دید کارتونی از ذهن داریم.